پویش فکری زبان انگلیسی ایران گروهی مستقل متشکل از دبیران زبان انگلیسی است که هدف و دغدغه اصلی آنان ارتقا و پیشرفت دانش آموزان ایران زمین در یادگیری زبان انگلیسی است .همه ما به اهمیت زبان انگلیسی در سطح بین الملل و نقش آن در جامعه علمی واقفیم
و میدانیم پیشرفت ایران عزیزمان در عرصه علم و تکنولوژی زمانی میسر خواهد بود که به زبان علم دنیا (زبان انگلیسی) تسلط داشته باشیم و این موضوع خصوصا برای دانش آموزان و دانشجویان ما حائز اهمیت بسیار است
در این پویش هدف ارتقا سطح علمی دبیران زبان انگلیسی .بررسی ایرادات کتابهای زبان انگلیسی مصوب آموزش و پرورش.بررسی روشهای تدریس جدید علمی و به روز دنیا در زمینه آموزش زبان انگلیسی و مطرح کردن ایرادات و مشکلات جدی جامعه در این حیطه میباشد .فعالیت این گروه فقط منحصر به فعالیتهای علمی تحقیقاتی پژوهشی است امید است مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد
اشکالات کتابهای درسی زبان انگلیسی مصوب آموزش پرورش دوره اول دبیرستان با عنایت به مقالات علمی و تحقیقاتی به شرح زیر میباشد
1:جذابیت طرح روی جلد و تصاویر کتاب بسیار پایینتر از حد استاندارد آن میباشد
2:کتابها از نظر محتوا اصلا با سیستم cltمنطبق نیستند و محیط آموزشی که در کتابها ارائه شده است کاملا مصنوعی است و به هیچ وجه نشان دهنده فرهنگ و زبان یک کشور انگلیسی زبان نمیباشد
3: تعداد تصاویر مردان تقریبا دو و نیم برابر تعداد تصاویر زنان میباشد که خود نشان دهنده تبعیض جنسیتی است
4:کتاب تمرین در بسیاری از موارد با کتاب دانش آموز مطابقت ندارد
5:به علت استفاده از محیط و مکالمات مصنوعی جذابیت کتاب بسیار پایین است و دانش آموزان شور و شوقی برای یادگیری زبان انگلیسی و خواندن این گونه کتابها ندارند
محمدی منتقد آموزشی:
یکی از مبانی مهم « برنامه درسی ملی» رعایت حقوق متوازن و متعادل دانش آموزان و مجریان برنامه در سطوح مختلف مدرسه ،منطقه، استان وکشوری است که امکان مشارکت تمامی افراد ذی نفع و ذی ربط را نیزدر فرآیند ارزشیابی فراهم می آورد. مطابق این سند ، برنامه های درسی باید به « رعایت تعادل» و پرهیز ازافراط و تفریط پایبند باشند. همچنین در این برنامه ، «مدرسه » کانون اصلی تحقق اهداف و برنامه های درسی و تربیتی معرفی شده است.بر اساس این برنامه که در واقع نقشه راه آموزش و یادگیری در مدارس ایران است ، درس زبانهای خارجی یکی از حوزه های یازده گانه تربیت و یادگیری است و بر توانایی ارتباطی و حل مسئله تاکید دارد. «رویکرد ارتباطی » مورد ادعا در کتابهای جدید که امسال اولین دوره شش ساله آن به اتمام رسید ، طبیعتا دارای نقاط ضعف و قوت ازجنبه های گوناگون است. این کنکاش نه به قصد مقاومت در برابررویکرد جدید ؛ بلکه برعکس،انعکاس نگرانی ها ازعدم تحقق برخی الزامات و در برگیرنده راه حل هایی درجهت رفع مشکلات موجود است.
در شیوه آموزشی جدید و در مقایسه با کتابهای قدیمی هر چند نکات مثبتی هم به چشم میخورد ، با اینحال بنا به دلایل وشواهدی که در ادامه ذکر خواهد شد ، این رویکرد در دو مقطع بسیار حساس دانش آموزان آموزشگاه نرفته را که عموما از قشر کم بضاعت جامعه هستند ، ناخواسته تنبیه میکند! یک بار در پایه هفتم که شروع دوره شش ساله زبان آموزی است و دیگری در پایه دوازدهم و در آزمون نهایی.
در پایه هفتم ، آموزش الفبا که از کلیدی ترین فعالیت ها در یادگیری و آموزش زبان است داستانی خواندنی دارد! در این مورد مولف محترم در نوشته ها و سخنان خود عنوان کرده اند که: « برخلاف گذشته که حروف الفبای انگلیسی در ابتدای کتاب به دانش آموز آموزش داده میشد، در کتاب جدید التالیف ، این آموزش برای نخستین بار درجهان در کل کتاب توزیع شده و در قالب مکالمه به دانش آموز ارائه میشود...» پاسخ ارائه شده به این ادعا دریکی از مقاله های علمی و دانشگاهی قابل تامل است:« گروه مولفان کتاب فرضیه ای جدید را در راس آموزش کتاب قرار داده اند که هنوز کار آمد بودن آن تایید نشده است. ارائه کردن فرضیه های جدید امری پسندیده و مطلوب است ، اما قبل از عملی کردن هر فرضیه ای ، آن هم در سطح ملی ، باید تمام جوانب علمی و عملی آن را به دقت با افراد صاحب نظر مورد تحلیل و بررسی قرار داد و سپس در یک نمونه آماری کوچکتر به آن جامه عمل پوشاند که مزایا و معایب آن فرضیه شناسایی شوند. اما در کتاب جدید واضح است که این اقدام صورت نگرفته است.» در ادامه همین مقاله میخوانیم: « به نظر میرسد که یکی از پیشفرض های اصلی مولفان کتاب این بوده است که در تمامی شهرها و روستاهای ایران ، آموزشگاه های زبان انگلیسی دایر بوده...و متعاقبا ؛ آموزش زبان در این مقطع با استفاده از این کتاب کار راحتی میباشد.».هرچند بعد از گذشت مدتی مختصر تغییری اعمال شده و در «کتاب کار» حروف الفبا درابتدای کتاب گنجانده شد ، اما درکتاب اصلی این روش کماکان مورد استفاده است.
در پایه دوازدهم و در امتحان نهایی نیز این داستان به شکل قابل تامل تری ادامه پیدا میکند! امتحان نهایی زبان انگلیسی در خرداد ماه امسال با اختصاص 6 نمره به مهارت شنیداری و با اعتراض هایی که به دلیل شیوه طرح سوال و کیفیت بلندگوها در پی داشت، نشانه ای بود ازفرایندی معیوب که ازفقدان هماهنگی در بخش های مختلف نظام آموزش و پرورش حاصل شده و بیانگر این حقیقت است که سطح انتظارات با منابع درسی یا امکانات ارائه شده درمدارس ما همخوانی و تناسب لازم را نداشته است . با این رویکرد ، نمره نهایی مشروط به داشتن مهارت هایی همچون شنیداری و نوشتاری است که منابع علمی کافی برای تحقق آن در کتابهای درسی منظور نشده و نتیجه طبیعی آن افزایش نگرانی ها و گرایش هرچه بیشتر دانش آموزان به کتابهای کمک آموزشی یا آموزشگاه های زبان خارجی است . دراین وضعیت بی شک دانش آموزان محروم که عموما امکان حضوردرآموزشگاه و یا تهیه کتابهای تکمیلی را ندارند و بعضا دسترسی کافی به بخشی ازبسته های آموزشی کتاب درسی راهم نداشته اند آسیب بیشتری خواهند دید؛ دانش آموزان دیگرنیز صرفا با دوره ها یا منابعی متفرقه و خارج ازمحتوای رسمی مدرسه به تسلط در مهارت های مورد انتظاردرامتحان نهایی خواهند رسید. این رویه قطعا با راهبردهای کلان سند تحول بنیادین و تاکید آن بر نهادینه کردن عدالت آموزشی تطابقی نداشته و البته با بعضی از بخش های برنامه درسی ملی و تاکید آن بر« تعادل و توازن» و رعایت حقوق ذینفعان در تضاد است.
نگرانی عمده در این وضعیت که انگیزه اصلی راقم این سطوراز نگارش این مطالب است در رابطه با دانش آموزان محرومی است که امکانات مالی جهت اقدامات جبرانی را ندارند . مسئله این است که با کتابهای درسی فعلی که فرض را بر دانش پیشین زبان آموز قرار داده، تکلیف دانش آموزان عادی و محروم که در کلاسهای آموزشگاهی زبان شرکت نکرده اند چیست؟! آینده تحصیلی و شغلی آنها چه خواهد بود؟! اصلا اگرقرار باشد درنهایت با تهیه چنین محتوای آموزشی دانش آموزان را به سمت کتابهایی خارج ازمدرسه بکشانیم ، دیگر چه نیازی به استناد به برنامه درسی ملی وتالیف یک کتاب بومی با این میزان مشکلات بود؟! به راحتی وبدون این همه دغدغه و صرف هزینه ، برای مدارس یکی ازکتاب های معتبرخارجی انتخاب ، معرفی وتدریس میشد!
در برنامه درسی ملی خوشبختانه اصلاح و بازبینی این سند مهم ملی درهردوره 5 ساله پیش بینی شده و در این راستا ویرایش بخش زبانهای خارجی یک اولویت است. توجه به تجربه های کسب شده در این شش سال و تاملی دوباره درواقعی تر کردن انتظارات به ویژه درزمینه هایی مثل تاکید بر آموزش مهارت های چها رگانه ، مقاله نویسی وهمچنین تعریف «رویکرد ارتباطی» بسیار ضروری به نظر میرسد.
کتاب پایه هفتم خصوصا در بخش الفبا شدیدا نیازمند بازنگری جدی است به نحوی که دانش آموزان آموزشگاه نرفته هم بتوانند به راحتی از آن بهره لازم را گرفته دچار سرخوردگی و سرگردانی نشوند!
در تالیف این سری از کتابها ، اعتبار سنجی با مشارکت معلمان حرکت مثبتی است اما پیشنهاد میشود که علاوه بر اعتبار سنجی و یا ویرایش جزئیات ؛ دربازنگری های اساسی آن در سال های بعد خصوصا در بخش های LISTENING وWRITING از کمک یا مشاوره مستقیم چند تن ازدبیران یا سرگروههای مجرب و متخصص به ویژه در رشته آموزش زبان انگلیسی ( TEFL) استفاده شود . انتقال بخش شنیداری از امتحان نهایی به امتحان مستمر ویا حداقل تامین امکانات آموزشی لازم و رفع نگرانی ها هم پیشنهاد مهم دیگری است که دلایل آن ذکر شد.
مهم ترازهمه این موارد ، اصلاح نگاه ها نسبت به معلمان به عنوان مجریان برنامه درسی ملی نیز از بایسته های این تغییر وتحول است. دراین مورد حضور هرچه بیشتر مولفان در جمع دبیران ودر همایش های استانی و پاسخ به نقدها و نظرات در جهت اصلاح اشکالات کتاب درسی بسیار ضروری است. در پایان امید است با بررسی شرایط و اعمال اصلاحات مورد نیاز توسط سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و دفتر تالیف ، تغییرو تحول مثبتی در این زمینه حاصل شده و رویکرد جدید تحت الشعاع ابهامات یا انتظارات دوراز واقعیت قرار نگیرد . دراینصورت لذت یادگیری زبان ومهمترازآن سرنوشت دانش آموزان فدای کاستی های معمول نگشته ؛ آموزش زبان انگلیسی به شایستگی هر چه بیشتر و حتی المقدور بدون آسیب ها ونگرانی های فعلی محقق خواهد شد
What happens to your brain when you learn a new language?
Neural architecture, getting in shape, White matter, Gray matter, prefrontal cortex, Broca & wernicke, Alzheimer, dementia, Problem-solving, Decision-making
🧠 هرچند که بین یادگیری زبان دوم و تقویت عضلات بدن با تمرین شباهت هایی وجود دارد، اما فراگیری زبان دوم چیزی فراتر از این موضوع است. هرچند ممکن است که یادگیری زبان دوم دشوار بنظر برسد، بخصوص در سنین بالا، اما اثرات مثبت آن بسیار فراوان است.
📌تحریکات و واکنش های سیناپسی در اثر یادگیری زبان دوم باعث شکل گیری مجموعه ای از شبکه های نورونی جدید و به مرور زمان تغییر ارتباطات سیناپسی در مغز می شوند. هر چند که دو ناحیه در مغز نقش پررنگی در فراگیری زبان و پردازش های مرتبط با زبان ایفا می کنند (بروکا در نیمکره چپ مسئول تولید و بیان زبان و ورنیکه در ناحیه چپ لوب گیجگاهی مسئول درک و فهم زبان)، ولی پردازش اطلاعات زبانی در برگیرنده ی انتقال گسترده اطلاعات بین نیمکره چپ و راست است و بین افراد در نحوه ی پردازش اطلاعات زبانی تفاوت نیز وجود دارد.
📌عصب شناسان ثابت کرده اند که زمانی که در کودکی زبان دوم فراگرفته می شود، زبان دوم در محل زبان اول ذخیره می شود (زبان دوم در کنار زبان مادری قرار می گیرد) ولی در افرادی که در بزرگسالی اقدام به یادگیری زبان می کنند اینگونه نیست. زبان دوم در بخش دیگری از مغز ذخیره می شود.
📌هر چند همانطور که بیان شد بین یادگیری زبان در کودکی و بزرگسالی تفاوت وجود دارد ولی آثار و تبعات مثبت یادگیری زبان برای همه ی افراد تقریبا ثابت است. بر اساس نتایج تحقیقات هر قدر که ارتباط بین نیمکره چپ و راست بیشتر شود ماده سفید در corpus collosum (جسم پینه ای) بیشتر می شود و این موضوع سبب تسهیل ارتباط بخش های مختلف مغز با یکدیگر می شوند. افرادی که می توانند به حداقل دو زبان صحبت کنند ماده خاکستری در مغز آنها به سبب توانایی تغییر زبان در یک لحظه افزایش می یابد که بموجب آن کارکردهای لوب قدامی مغز از جمله تمرکز و قابلیت های تصمیم گیری و حل مسئله بهبود می یابد. یادگیری زبان دوم، مهارت های حل مسئله را افزایش می دهد، حتی زمانی که مسئله ای که با آن درگیر هستیم هیچ ارتباطی با زبان نداشته باشد.
همچنین، یادگیری زبان از اختلالات عصبی مانند آلزایمر جلوگیری می کند.